کوچینگ، سفری تحولساز است؛ سفری از آگاهی به اقدام، از سردرگمی به شفافیت، و از تردید به تعهد. در این مسیر، کوچها از ابزارها و مدلهایی بهره میبرند که نهتنها چارچوبی برای گفتوگو فراهم میکنند، بلکه به مراجع کمک میکنند تا با نظم ذهنی و تمرکز، به هدفهای شخصی و حرفهای خود دست یابند. این مقاله به معرفی مدلها و رویکردهای معروف کوچینگ میپردازد و کاربرد آنها در جلسات کوچینگ را بررسی میکند.
مدلهای معروف کوچینگ
1. مدل GROW
یکی از شناختهشدهترین مدلهای کوچینگ، مدل GROW است که توسط سر جان ویتمور توسعه یافت. این مدل چهار مرحله اصلی دارد:
- Goal (هدف): مشخص کردن هدف کوتاهمدت یا بلندمدتی که مراجع میخواهد به آن دست یابد.
- Reality (واقعیت): بررسی وضعیت فعلی و چالشهایی که مراجع با آنها مواجه است.
- Options (گزینهها): کشف گزینههای موجود و بررسی راههای مختلف دستیابی به هدف.
- Will (اراده): تعهد به اقدام و برنامهریزی مشخص برای اجرای گامهای عملی.
کاربرد: GROW ابزاری ساده اما قدرتمند است که در بسیاری از جلسات کوچینگ فردی، تیمی و سازمانی استفاده میشود. این مدل به کوچ کمک میکند ساختار گفتوگو را حفظ کند و مراجع را به اقدام سوق دهد.
2. مدل TGROW
TGROW نسخه توسعهیافته مدل GROW است که حرف T به ابتدای آن افزوده شده و نمایانگر Topic (موضوع) است. در این مرحله، مراجع موضوع کلی جلسه را مشخص میکند تا کوچ بتواند مسیر گفتگو را با وضوح بیشتری هدایت کند.
کاربرد: مدل TGROW به ویژه برای جلسات کوچینگ کوتاهمدت یا متمرکز بسیار مفید است و به شفافسازی نیت و تمرکز گفتگو کمک میکند.
3. مدل CLEAR
مدل CLEAR توسط پیتر هاوکینز معرفی شده و بهویژه در محیطهای سازمانی کاربرد دارد. این مدل از پنج مرحله تشکیل شده است:
- Contracting (قرارداد): توافق بر اهداف، نقشها، انتظارات و مرزهای جلسه.
- Listening (گوش دادن): ایجاد فضای امن برای شنیدن عمیق و بدون قضاوت.
- Exploring (کاوش): بررسی احساسات، باورها و نگرشها نسبت به موضوع.
- Action (اقدام): تصمیمگیری درباره گامهای بعدی و راهکارهای عملی.
- Review (بازنگری): مرور جلسه و بررسی یادگیریها و تعهدات.
کاربرد: این مدل ساختاری منعطف و انسانی دارد که هم برای کوچینگ فردی و هم تیمی مناسب است، بهویژه در مواقعی که روابط، ارزشها و بازتاب شخصی اهمیت دارد.
4. مدل OSKAR (ویژه کوچینگ راهحلمحور)
مدل OSKAR در کوچینگ راهحلمحور (Solution-Focused Coaching) بهکار میرود و به جای تمرکز بر مشکل، به کشف راهحلها و منابع درونی مراجع میپردازد:
- Outcome (نتیجه مورد انتظار): تعریف موفقیت از نگاه مراجع.
- Scaling (درجهبندی): سنجش وضعیت فعلی در مقیاسی عددی برای رصد پیشرفت.
- Know-how (دانش و مهارت): شناسایی توانمندیها و منابع داخلی.
- Affirm & Action (تأیید و اقدام): تأیید نقاط قوت و برنامهریزی برای عمل.
- Review (بازنگری): بررسی پیشرفت و یادگیریها.
کاربرد: مدل OSKAR برای مراجعانی که تمایل به حل مسئله دارند، اما نمیخواهند در مشکلات گذشته درگیر شوند، بسیار اثربخش است.
5. مدل FUEL
مدل FUEL بیشتر در کوچینگ مدیریتی و سازمانی کاربرد دارد:
- Frame the Conversation: چارچوبسازی گفتگو و تعیین هدف.
- Understand the Current State: درک وضعیت فعلی.
- Explore the Desired State: بررسی وضعیت مطلوب.
- Layout a Success Plan: طراحی مسیر و برنامه اقدام.
کاربرد: این مدل برای مدیرانی که میخواهند با سبک کوچگونه رهبری کنند، بسیار مناسب است و به آنها کمک میکند مکالمات هدفمند و تحولساز داشته باشند.
رویکردهای مختلف در کوچینگ
1. رویکرد انسانگرایانه (Humanistic)
در این رویکرد، کوچ باور دارد که مراجع ذاتاً توانمند، باارزش و دارای ظرفیت رشد است. کوچ با پذیرش بیقیدوشرط، گوشدادن فعال و همدلی، فضایی امن ایجاد میکند تا مراجع بتواند خود واقعیاش را بشناسد و انتخابهای آگاهانهتری داشته باشد.
کاربرد: برای جلساتی که بر رشد شخصی، خودشناسی و افزایش عزتنفس متمرکز هستند، این رویکرد بسیار مفید است.
2. رویکرد شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Coaching)
این رویکرد مبتنی بر این فرض است که افکار ما احساسات و رفتارهای ما را شکل میدهند. بنابراین، اگر بتوانیم افکار محدودکننده یا ناکارآمد را شناسایی و بازسازی کنیم، میتوانیم عملکرد بهتری داشته باشیم.
کاربرد: در کوچینگهایی که مراجع با تردید، کمالگرایی، ترس از شکست یا باورهای محدودکننده مواجه است، این رویکرد تحولآفرین است.
3. رویکرد راهحلمحور (Solution-Focused)
این رویکرد به جای تمرکز بر مشکل یا گذشته، به آینده، هدفها و توانمندیهای مراجع نگاه میکند. سؤالهای کوچ، مراجع را به سمت کشف منابع درونی و بیرونی برای حل مسئله هدایت میکند.
کاربرد: زمانی که مراجع نیاز به اقدام سریع و تمرکز بر آینده دارد، این رویکرد موثرترین گزینه است.
4. رویکرد وجودی (Existential)
این رویکرد بر معنا، آزادی، مسئولیت و انتخابهای فردی تمرکز دارد. کوچ به مراجع کمک میکند تا با سؤالات عمیقتری چون «من کیستم؟»، «چه چیزی برایم مهم است؟» و «چگونه میخواهم زندگی کنم؟» روبهرو شود.
کاربرد: برای مراجعانی که در بحران هویت، گذر از مراحل مهم زندگی یا معناجویی هستند، این رویکرد بسیار موثر است.
5. رویکرد مثبتنگر (Positive Psychology Coaching)
این رویکرد بر نقاط قوت، شکرگزاری، تابآوری و بهزیستی روانشناختی متمرکز است. تمرکز بر آنچه درست است (به جای آنچه غلط است)، باعث ایجاد انگیزه درونی و امید در مراجع میشود.
کاربرد: این رویکرد در کوچینگهایی که هدف آن رشد شخصی، افزایش انگیزه و رضایت از زندگی است، کاربرد فراوان دارد.
جمعبندی
مدلها و رویکردهای کوچینگ نهتنها ساختار گفتوگو را مشخص میکنند، بلکه بستری فراهم میسازند تا مراجع بتواند با وضوح، عمق و قدرت بیشتری به رشد فردی و حرفهای خود بپردازد. یک کوچ حرفهای بسته به نیاز مراجع، موقعیت جلسه، و سبک شخصی خود، میتواند از ترکیب این مدلها و رویکردها بهره ببرد تا گفتوگویی معنادار، اثربخش و تحولساز رقم بزند. شناخت عمیق این مدلها و رویکردها، همانند داشتن جعبهابزاری حرفهای است که در لحظههای مهم، ابزار مناسب را در اختیار کوچ میگذارد.
دیدگاه خود را بنویسید